یکی از مضامین جذاب برای طرح در قاب کوچک با پسزمینه دفاع مقدس، به تصویر کشیدن نقش سرداران شهید در دفاع هشت ساله است که علاوه بر آشنایی مخاطب امروزی با این شهدای بزرگوار میتواند برای نسلهای بعد نیز سند معتبری برای شناخت هر چه بیشتر آنها باشد. حال در ادامه نگاهی به چند نمونه شاخص تلویزیونی و سینمایی- به بهانه پخش سریال ایستادهدر غبار- میاندازیم در حالی که چند اثر شاخص در این باب که در زمره «الف»های ویژه تلویزیون به حساب میآیند در مراحل پیشتولید قرار دارند.
سیمرغ: مردان بزرگ با بال آهنین
نیمه دهه 70، مجموعه تلویزیونی «سیمرغ» ساخته حسین قاسمی جامی روی آنتن رفت که شخصیتهای محوری آن علی اکبر شیرودی و احمد کشوری بودند؛ دو نفر از شهدای نیروی هوایی ایران که رشادتهای بسیاری از خود در دوران جنگ نشان دادند و در این سریال هم تلاش شده مخاطب شناخت کاملی از آن دو پیدا کند. شیوه روایت داستان هم به اینگونه است که یک مستندساز برای ساخت فیلمی درباره شیرودی و کشوری به تحقیق درباره آنها پرداخته و از طریق روایت شخصیتهای مختلف وارد دورههای مختلف زندگی آنها از نوجوانی تا شهادت میشود. در بخش مربوط به سالهای نزدیک به انقلاب تا روزهای درگیری با ضدانقلاب، حادثهپردازی پررنگتر شده و هیجان خوبی هم بر کار حاکم است که نمونه آن را در برخورد چندباره این دو بامامور امنیتی شاهنشاهی شاهد هستیم. نماهای هوایی استفاده شده در سیمرغ را میتوان یکی از نقاط قوت آن قلمداد کرد که بخوبی مخاطب را در حال و هوای کار قرار داده و بر جذابیتهای آن افزوده است. همینطور انتخاب محمد جوزانی و سیدجواد هاشمی برای ایفای نقشهای اصلی که شباهتهای زیادی هم به شیرودی و کشوری داشتهاند. در این بین تنها باید به دوبله نهچندان مناسب سیمرغ اشاره کرد که اندکی به محصول نهایی کار لطمه وارد کرده است.
شوق پرواز: تصویری شفاف از یک قهرمان جنگ
یدالله صمدی در شوق پرواز تلاش کرده از دوره کودکی تا آخرین روز از زندگی شهید عباس بابایی را به تصویر بکشد. وی برای این امر از همان شیوه سریال سیمرغ برای ورود به داستان بهره گرفته است: زن جوانی که در حال تحقیق درباره خلبان شهید عباس بابایی است بر اثر سانحه رانندگی در بیمارستان بستری میشود. این در حالی است که همسر جوانش که در کانادا چشم انتظار اوست به ایران میآید. از اینجا به بعد دیگر جز لحظاتی کوتاه اثری از زمان حال وجود نداشته و قصه شوق پرواز تماما در فلاشبکها میگذرد. نقطه قوت فیلمنامه شوق پرواز به پرداخت دو شخصیت مرکزی آن (شهید بابایی و همسرش) بازمیگردد که خوب از کار درآمده و مخاطب را به همذاتپنداری با خود وامیدارد. علاوه بر این دو باید به سعید خجستهفر به عنوان شخصیت مکمل فیلمنامه اشاره کرد که خوب از کار درآمده و داستانک جذاب پرفراز و فرودی را از دوران تحصیل و ازدواجش در آمریکا تا در نهایت شهادتش را شامل میشود. حضور شهاب حسینی در نقش شهید بابایی یکی دیگر از نقاط قوت کار به حساب میآید که هم به لحاظ فیزیکی به ایشان شباهت داشته و هم آرامش دلپذیری را به نقش تزریق کرده که به باور مخاطب مینشیند. در آخر باید به پایانبندی شوق پرواز هم اشاره کرد که وجه اسطورهای شهدای جنگ بویژه خلبان شهید عباس بابایی را به زیبایی تصویر کرده است.
احمد متوسلیان و ایستاده در غبار
یکی دیگر از سردارهای بزرگ جنگ تحمیلی که چند روزی از سالگرد اسارتش در لبنان میگذرد، احمد متوسلیان است که مهدویان در «ایستاده در غبار» او را به شیوه و سبک آخرین روزهای زمستان به تصویر کشیده است. در مجموعه تلویزیونی ایستاده در غبار که هفته گذشته روی آنتن شبکه یک سیما رفت، ما از طریق شخصیتهای مختلف با این سردار بزرگ در دوره پرالتهاب درگیریهای ضد انقلاب در کردستان و سپس آغاز جنگ تحمیلی آشنا میشویم. بازی درخشان هادی حجازیفر در نقش حاج احمد متوسلیان با یک طراحی گریم فوق العاده از نقاط قوت کار به حساب میآید که کاملا به باور مخاطبان خود مینشیند.
سینما و سرداران شهید جنگ تحمیلی
علاوه بر تلویزیون، سینما نیز نقش مهمی در به تصویر کشیدن برههای از زندگی فرماندهان شهید جنگ هشت ساله تحمیلی داشته است. برای نمونه میتوان به شهید مصطفی چمران در «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا اشاره کرد که دورهای بسیار کوتاه از زندگی ایشان را در غائله پاوه به تصویر کشیده است. همینطور سرلشکر فلاحی که در آن روزها همراه دکتر چمران بوده و در روزهای اولیه جنگ نیز نقش مهمی در انسجام بخشیدن به ارتش داشته است. جواد اردکانی هم در «به کبودی یاس» سراغ یکی از فرماندهان شهید جنگ (عبدالحسین برونسی) رفته و تصویر قابل قبول و باورپذیری ارائه کرده که به دل مخاطبان خود مینشیند. جمال شورجه هم در فیلم سینمایی «خلبان» سراغ یکی از بنامترین شهدای نیروی هوایی ایران (عباس دوران) رفته و روزهای پایانی زندگی وی تا حمله دلاورانهاش به آسمان بغداد و کوبیدن هواپیمای در حال سقوط خود به هتل الرشید این شهر را به تصویر کشیده است. فیلمی که میتوانست در صورت برخورداری از امکانات فنی بهتر با کیفیت قابل قبولتری ساخته شود. سال گذشته نیز فیلم ایستاده در غبار ساخته حسین مهدویان روی پرده رفت و با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شد که با توجه به شیوه روایت خاص آن قابل قبول هم به نظر میرسید.
شهید حسن باقری از آخرین روزهای زمستان تا در چشم باد
یکی از سرداران بزرگ دفاع مقدس که نقشی کلیدی در شکلگیری واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران داشته، حسن باقری است که در این دو مجموعه تلویزیونی بخوبی به تصویر کشیده شده است. «آخرین روزهای زمستان» ساخته محمدحسین مهدویان، یک مستند داستانی جذاب با محوریت این فرمانده باهوش است که مخاطب را با وجوه مختلف شخصیت وی آشنا میسازد. مهدویان این نقش را به مهدی زمین پرداز سپرده که با یک گریم درخشان شباهت فوق العادهای به حسن باقری پیدا کرده و برای تکمیل آن از صدای خود وی نیز در برخی جاها مانند گفتوگو از طریق بیسیم بهره گرفته شده است. مسعود جعفری جوزانی هم در فاز آخر سریال خود و در بخشهای منتهی به آزادسازی خرمشهر به حسن باقری هم پرداخته و به همان شیوه آخرین روزهای زمستان از صدای او نیز بهره گرفته است. با همه اینها به نظر میرسد شهید حسن باقری با توجه به شخصیت باهوش و کاریزمای فوقالعادهاش همچنان میتواند منبعی بسیار مناسب برای ساخت یک اثر سینمایی یا تلویزیونی داستانی باشد.
شور شیرین و شهید محمود کاوه
شهید محمود کاوه یکی از شخصیتهای بزرگ تاریخ جنگ تحمیلی است که رشادتهای بسیاری در درگیریهای کردستان در ماههای اولیه پس از انقلاب اسلامی نشان داده و فرماندهی باهوش و مقتدر و در عین حال مهربان برای یارانش بوده است. چند وجهی بودن یکی از وجوه مشترک میان قهرمانهای جنگ است که شهید کاوه نیز از آن مستثنا نبود. از طرف دیگر میتوان به برخورد شهید کاوه با سرکرده کومولهها اشاره کرد که بسیار خوب از کار درآمده و صلابتی چشم نواز در آن مشاهده میشود که رگههای پررنگی از هوش و ذکاوت هم در آن به چشم میخورد. یکی دیگر از نقاط قوت فیلم متفاوتتر بودن بدمنهای داستان است که با وجود برخی اغراقهای به کار رفته در آن شمایل واقعیتری نسبت به نمونههای مشابه پیش از خود داشتهاند. حمید عمارلو هم با توجه به میمیک چهرهاش، انتخاب مناسبی برای ایفای نقش شهید کاوه بوده که البته تجربه اندک وی در بازیگری تا حدودی به کیفیت نقش لطمه وارد کرده است.